[vc_row][vc_column][vc_column_text]
در یک مناظره پزشکی یا روان شناسی جایی که در مورد بسیاری چیزها-داروی استاندارد یا مکمل، مصرف دارو یا صحبت در مورد مادرتان!-مخالفت 180 درجه ایِ نظرات وجود دارد وقتی که موضوعی را میبینم که واقعا هیچ گونه مخالفتی در مورد آن وجود ندارد همیشه برایم خاص و به یاد ماندنی است.
آرای امروزی به ما میگویند که ما نمیتوانیم حتی به اتفاق آراء در مورد این که زمین گرد است یا نه توافق داشته باشیم. اما وقتی موضوع به اثرات تغییردهنده زندگی ناشی از آسیبهای دوران کودکی مربوط است، در سطح جهانی توافق 100 درصدی وجود دارد. نظریه فروید این بود که تا سن 6 سالگی شخصیت شما به طور کامل شکل میگیرد و برای بقیه زندگیتان تعیین میشود. از آن به بعد، بسیاری تحقیقات دیگر نتیجه گرفتند که این اتفاق تا سن 8، 10، یا 12 سالگی میافتد. اما مخالفتهای بسیار کمی در مورد این که آسیبهای دوران شکلگیری شخصیت کنترل درونی مادامالعمر و مخرب را در شخص شکل میدهند وجود دارد.
واضحترین و شایعترین تأثیر این مسئله استرسی است که از اضطراب درونی، هویت، و مسائل ارزشی به وجود میآید. بر اساس CDC، استرس با بیش از 90 درصد همه ناخوشیها و امراض در ارتباط است، و دکتر بروس لیپتون از دانشگاه استنفورد معتقد است که این رقم 95 درصد است.
پس همه این ها چگونه کار میکنند؟ آسیب دوران کودکی به شکل خاطره در ما وجود دارد، و چه اعتقاد داشته باشیم یا نه، این خودِ آسیب نیست که باعث مشکلات میشود. این سوءتعبیر خودکار و اغلب ناخودآگاه نسبت به آسیب است که سبب مشکل میشود. طبق نظر دکتر کارولین لیف در پرفروشترین کتابش به نام چه کسی مغز مرا خاموش کرد، ما هیچ ساز وکاری برای مسائل منفی نداریم. بنابراین، هر گاه که ما یک مسئله منفی را تجربه میکنیم، در تمام طول مدت آن تجربه دچار یک بدکارکردی میشویم، و کمترین مخرج مشترک این نقص، خاطراتی هستند که برنامه نویسی آن آسیبها را در خود جای داده است.
چند سال پیش، دانشگاه و مرکز پزشکی جنوب غربی تحقیقی مربوط به چند سال پیش را بیرون داد که برای آن با دکتر اریک نستلر، رییس دپارتمان پزشکی مصاحبه کرده بودند. دکتر نستلر در آن مصاحبه ضبط شده گفت که درمان امروزی ما برای بسیاری از کسالتها و بیماریها اندکی بیش از چسب زخم است، که فقط نشانههای بیماری را مورد هدف قرار میدهد، و هرگز به علت بیماری ها نمی پردازند. نتیجه این تحقیق این بود که علت سرطان، کسالت و بیماری، مشکلات در روابط، و تقریباً هر چیز منفی خاطرات شما است-یا به بیان دقیقتر، خطاها و دروغهایی که در بین آن خاطرات هستند.
به بیان دیگر، چون من مورد تجاوز قرار گرفتم، دیگر هرگز نمیتوانم ایمن باشم. چون پدرم به من گفت که هیچ چیزی نمیشوم، دیگر نمیتوانم چیزی بشوم. خودِ آسیب یک مشکل است، اما خودِ مشکل نیست. مشکل، تفسیر است، یا به عبارت بهتر، سوءتفسیر است.
حرف آخر این که سوءتعبیر در زمان هایی که به طور منطقی دلیلی برای ترسیدن ما نیست باعث ترس ما میشود. شما نمیتوانید این مسئله را با قدرت اراده خود تغییر دهید زیرا از ناهشیار شما سرچشمه میگیرد، که تقریباً یک میلیون بار قوی تر از ذهن هشیار شماست.
قبل از این که به سراغ راه حل بروم، اجازه دهید اضافه کنم که نه تنها ما الان میدانیم که اضطراب بزرگترین مسئله در سیاره زمین است، بلکه تنها یک نفر از هر سه نفر برای این مسئله کمک حرفهای دریافت میکند. حتی جالب تر این که در بین مردمی که کمک حرفهای دریافت میکنند، درمان 90 درصد از آنها در طولانی مدت نامؤثر است. چرا؟ چون ذهن ناهشیار شما این آسیبها را به عنوان یک سیستم هشدار اولیه برای جلوگیری از تکرار دوباره در موقعیت مشابه محافظت میکند. به این خاطر است که صحبت در مورد مادرتان! قابلیت شفا دادن آن منبع واقعی را ندارد.
این آسیب ها به راحتی با کدهای شفابخش به طور دائم و پایدار قابل درمان هستند.
دکتر الکساندر لوید
ترجمه مهدی مروی
[/vc_column_text][vc_btn title=”دریافت فایل pdf” style=”3d” color=”success” size=”lg” align=”right” link=”url:http%3A%2F%2Fmarvi5.ir%2Ffileha%2Fmaghaleha%2Fasib-darmani-kodakan.pdf|||”][/vc_column][/vc_row]