[vc_row][vc_column][vc_column_text]
به عنوان بخشی از مجموعه در حال انتشارم “هر آنچه نیاز دارید بدانید”، میخواهم در مورد موضوعی صحبت کنم که متاسفانه همه ما با آن آشنا هستیم-استرس. ما با استرس غریبه نیستیم، به خصوص اینجا در آمریکا. بر اساس گزارش سالانه هیجانات جهانیِ موسسه گالوپ، آمریکایی ها جزو پراسترسترین مردم دنیا هستند. متاسفانه این آمار مرا متعجب نمیکند!
اگرچه ما تمایل داریم که در مورد استرس اینقدر بدبینانه فکر کنیم، استرس یک واکنش بسیار طبیعی جسمی و روانی به هر چیزی است که زندگی بر سر ما می ریزد. حتی مردمی که در آرام ترین و آسوده ترین زندگی ها هستند نیز استرس را تجربه می کنند. این کاملاً طبیعی است! حتی یک اصطلاح برای استرس مثبت نیز وجود دارد-استرس خوب. مشکل وقتی است که ما استرس مزمن مداوم تجربه می کنیم، و این مسئله عوارضی را بر سلامتی ما به جا می گذارد. در این مورد، مسئله اما و اگر نیست، بلکه بحث دیر یا زودِ آن است.
بگذارید نگاهی دقیقتر به استرس بیندازیم.
تاریخچه “استرس”
اصطلاح “استرس” آن گونه که امروز به کار می رود، اولین بار توسط والتر کنن در سال 1915 در اثرش به کار رفت که مربوط به توسعه پاسخ جنگ یا گریز بود. بسیاری از مردم ردپای ریشه استرس را به یک محقق به نام هانس سلیه در سال 1936 دنبال می کنند، که آن را “پاسخ نامشخص بدن به هر تقاضایی برای تغییر” تعریف کرد. پیش از آن، واژه استرس در قرنهای 18 و 19 میلادی به عنوان یک اصطلاح در علوم طبیعی، و نه در علوم پزشکی یا روان شناسی، به کار می رفت. اگر در آن زمان می گفتید “من خیلی استرس دارم”هیچ کسی نمی فهمید دارید راجع به چه چیزی حرف می زنید! اما امروزه این عبارت تقریباً بخشی از خودگویی های هر روزه ما است.
سلیه پیشگام در راهی شد که آثار منفی استرس طولانی مدت را بر سلامتی انسان آشکار می کرد. آزمایشات او بر روی حیوانات آزمایشگاهی اثرات انواع مختلف محرک های جسمانی و روانیِ منفی، مانند صداهای کر کننده و یا دماهای بسیار بالا، را نشان داد. همه این حیوانات زخم معده، انقباض بافت های لنفاوی، و تورم غدد فوق کلیوی را نشان دادند. بعدها او اثبات کرد که استرس پایدار می تواند باعث شود که این حیوانات دچار بیماری هایی شبیه به آنچه که انسان ها تجربه می کنند شوند-انواع بیماری ها از حملات قلبی تا بیماری کلیوی و رماتیسم مفصلی. این نظریات او ساختارشکنانه بودند زیرا در آن زمان دانشمندان و پزشکان معتقد بودند که بیشتر بیماری ها توسط عوامل بیماری زای خاص ایجاد می شوند. اما پژوهش سلیه مطرح کرد که استرس زاهای مختلف می توانند علت بیماری های یکسان باشند، نه تنها در حیوانات بلکه همچنین در انسان ها.
انواع مختلف استرس چیست؟
همانگونه که ما مشغول زندگی های روزمرهمان هستیم، عمدتاً استرس را به موقعیت های منفی مربوط می دانیم-مانند ترافیک بد، آدم های سرسخت یا صورتحساب های سنگین. همانگونه که در بالا در مورد پژوهش سلیه توضیح داده شد، محققان بین دو نوع از استرس تفاوت قائل شده اند: استرس مثبت و استرس منفی.
استرس در موقعیت های زمانی کوتاه سودمند است. بدن شما با رها کردن هورمون هایی که ضربان قلب و تنفستان را بالا می برند و ماهیچه هایتان را برای پاسخگویی آماده می کنند به استرس پاسخ میدهد. استرس همچنین می تواند در مردم برای آماده شدن یا اجرا کردن انگیزه ایجاد کند، انگیزه هایی مانند آمادگی برای یک آزمون بزرگ در محل تحصیل یا مصاحبه برای یک شغل جدید. استرس حتی می تواند در بعضی موقعیت ها نجات بخش زندگی باشد، با آماده کردن شما برای مواجهه با یک خطر یا فرار کردن برای امنیت.
در مورد استرس منفی، بین استرس حاد و استرس مزمن تفاوت وجود دارد (که استرس مزمن بسیار مخرب تر است). به استرس حاد به عنوان یک پاسخ به مشاجره کردن با همسرتان یا سوزاندن شام نگاه کنید. این یک مشکل آنی است، اما نسبتاً به سرعت از بین میرود. اما وقتی استرس شما روزها پس از دیگری ادامه پیدا می کند، این استرس مزمن است.
مشکلی که در رابطه با استرس طولانی مدت وجود دارد.
من در کتاب پرفروشم- کد شفابخش، در مورد این که استرس منبع اولیه ناخوشی و بیماری است صحبت می کنم. حتی مرکز کنترل بیماری ها بیان می دارد که 90 درصد مشکلات سلامتی به استرس مرتبط است.
وقتی که ما زیر فشار استرس هستیم، بدن مان به حالت جنگ یا گریز درمی آید. این حالت در طول زمان باعث آسیب طولانی مدت به سیستم ایمنی بدن مان می شود. حتی مسئله بحرانی تر آسیبی است که این حالت به سطح سلولی وارد می کند.
به صورت طولانی مدت در معرض استرس قرار داشتن باعث می شود که سلول های ما مواد غذایی، اکسیژن، و مواد معدنی که نیاز دارند دریافت نکنند. آن ها همچنین مواد زائد و و سموم را به خوبی دفع نمی کنند. همه فعالیت های بدن بجز آنچه که برای زنده ماندن و حفظ حیات لازم است، متوقف می شوند. این شرایط منجر به ایجاد محیط سمی در درون سلول می شود. سطح بالای کورتیزول، یعنی هورمون استرس، نقشهای مهم زیادی را شامل تنظیم فشار خون و سوخت و ساز در بدن ایفا می کند، مانند کاهش التهاب و شکل دهی حافظه. این هورمون در زمان های استرس ترشح می شود تا به بدن شما کمک کند که یک تقویت انرژی به دست آورد و با یک موقعیت اضطراری بهتر برخورد کند.
من یقیناً با مردمی که برای رسیدن به یک هدف سخت تلاش می کنند و خودشان را تحت فشار می گذارند مشکلی ندارم، بلکه مشکل من با جایی است که این پشتکار و برانگیختگی از آنجا می آید. تغییر در مغز شما می تواند شما را در یک محرک انرژی مبتنی بر هورمون/کورتیزول قرار دهد. مشکل اینجاست که شما مجبورید بهای آن را بپردازید و این وضعیت آدرنالین بیش از حد نامیده می شود.
بعد از چند دقیقه، ساعت، و هفته بعد از این هجوم انرژی شما سرانجام در هم می شکنید. استرس مزمن و طولانی مدت سلامتی جسمانی شما را به خطر می اندازد. شما نمی توانید بخوابید، سیستم گوارش تان تحت تأثیر قرار می گیرد و ممکن است سردرد و فشار خون بالا را تجربه کنید. شما نسبت به مشکلات سلامتی مهم مانند بیماری قلبی، دیابت، و مشکلات سلامت روانی مثل افسردگی یا اضطراب خیلی بیشتر آسیب پذیر می شوید.
چگونه میتوانیم از عهده استرس بربیاییم؟
جای شکرگزاری است که شما می توانید استرس را در زندگی تان کاهش دهید. شما می توانید تصمیمات آگاهانه بگیرید تا یک سبک زندگی آسان تر داشته باشید، که اخیراً توسط کسانی که سبک زندگی حداقلی را دنبال می کنند محبوب شده است.
فنون جسمانیِ بیشتر شامل تنفس شکمی عمیق، تمرکز بر یک واژه آرامش بخش (مانند صلح یا آرامش)، تصویرسازی صحنه های آرامش بخش، نیایش تکرارشونده، یوگا، و تای چی می شوند. طبق یک پژوهش در سال 2018 در مجله زیست شناسی آزمایشی، حتی یک جلسه مراقبه توجه آگاهانه می تواند اضطراب را کاهش دهد. افرادی که اضطراب داشتند بعد از فقط یک جلسه یک ساعته مقدماتی کاهش استرس را در عروق خود نشان دادند.
استرس نیمه هشیار نیز می تواند ما را متوقف کند.
علاوه بر استرس زاهای موقعیتی واضح، ترس های ریشه دوانیده و نیمه هشیار ما نیز می توانند سبب استرس ما شوند. خاطرات سلولی منفی ذهن ناهشیار و نیمه هشیار شما یک سیگنال به هیپوتالاموس میفرستند، 24/7 –خشم، ترس، و غیره. هیپوتالاموس کنترل خودمختار بدن شما را در حالت تغییر یافته به استرس در اختیار می گیرد. وقتی که این تغییر وضعیت به کار افتد، همان طور که در مجموعه کد عشق شرح دادم، سیستم ایمنی بدن تان را ضعیف می کند و منجر به بیماری می شود. در حالت خوشبینانه، این تغییر وضعیت می تواند از بین برود اگر شما خاطرات ترس را با خاطرات دوست داشتن جایگزین کنید.
خاطرات سلولی شما می توانند شما را در حالت استرس قرار دهند، فارغ از این که شما آگاهانه به آن ها فکر می کنید یا نه. در واقع، خاطرات نیمه هشیار ما در بیش از 90 درصد مواقع علت استرس ما هستند. التیام بخشیدن خاطرات منفی خشم، تنفر، و کینه جویی کلید سلامت و شادمانی دراز مدت است.
محدود شدن تان را به یک زندگی استرس زا متوقف کنید و با عشق به پیش روید. سبک زندگی تان را دوباره بررسی کنید و تغییرات مثبت در آن ایجاد کنید. از سلامتی جسمانی، روانی، و هیجانی خود مراقبت کنید. زندگی خود را به بهترین نحو ممکن سپری کنید!
دکتر الکساندر لوید
ترجمه مهدی مروی
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_btn title=”دریافت فایل pdf” style=”3d” color=”success” size=”lg” align=”right” link=”url:http%3A%2F%2Fmarvi5.ir%2Ffileha%2Fmaghaleha%2Festeres.pdf|||”][/vc_column][/vc_row]