توضیحات
مراجعی با علائم افسردگی مانند غمگینی شدید، کاهش لذت از زندگی، بی حوصلگی، خودسرزنش گری و احساس گناه، احساس کاهش انرژی و اختلال خواب و اشتها به یکی از مراکز مشاوره مراجعه کند، مشاور یا روان شناس مربوطه ممکن است با روش رفتاردرمانی شناختی CBT به بررسی افکار اتوماتیک منفی مراجع پرداخته و او را به سمت اصلاح منطقی افکار و باورها و تغییر احساسات هدایت کند، روان شناس دیگری ممکن است برای درمان مراجع از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT استفاده کرده و مراجع را تشویق کند که داشتن افکار ذهنی منفی را بپذیرد، آن ها را رها کرده و در مسیر ارزش های زندگی اش گام بردارد. ممکن است روان شناس سومی با رویکرد روانکاوی بر تحلیل و بررسی دوران کودکی مراجع تمرکز کرده و سعی کند با بینش دهی نسبت به آسیب ها و تعارضات دوران کودکی مراجع، او را درمان کند، و اگر مشاوری رویکرد وجودگرایی داشته باشد به بررسی اضطراب بنیادی مراجع پرداخته و با پررنگ کردن مفاهیم آزادی، اختیار و مسئولیت به درمان مراجع کمک کند. در این بین ممکن است مشاورینی هم باشند که بدون برنامه، مصاحبه و مشاوره را شروع کنند و روند درمان را به دست رخدادهای جلسه بسپارند و…
شما جزء کدام دسته هستید؟ شما با چه روشی، با کدام یک از روش های رایج درمان مراجع را شروع می کنید؟ آیا روش دیگری برای کمک به بهبود مراجع به ذهنتان می رسد؟ روان شناسی به نام دکتر الکساندر لوید روش دیگری را پیشنهاد داده است که نام آن را درمان با کدهای شفابخش گذاشته است.
به نظر شما چرا این روش های درمانی با هم متفاوت اند؟ قطعا جواب شما این است که چون باورهای بنیادی این رویکردها در مورد پیدایش افسردگی با هم متفاوت است بنابراین روش های درمانی متفاوتی هم دارند؛ مثلا باور درمانگران رویکرد شناختی رفتاری این است که طرز تلقی، برداشت و استنباط فرد از حوادث و رخدادهای زندگی است که او را افسرده کرده، یا باور درمانگران درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد این است که فرد به شدت اسیر و گرفتار افکار ذهنی خود شده و باید از این اسارت رها شود و یا درمانگری که درمان روانکاوی را انتخاب می کند اعتقاد دارد که مراجع در دوران کودکی آسیب جدی دیده است و… .
غزاله –
با عرض سلام و خداقوت خدمت جناب مروی و خانم دکتر لطیفی
واقعا سپاسگزارم برای زحمات شما و این کتاب بی نظیر. با مطالعه این کتاب پاسخ تمام سوالهام رو گرفتم.
خیر و برکت الهی رو برای شما آرزومندم.